- غلت خوردن
- در حالت خواب یا دراز کشیدگی بر روی زمین از یک پهلو به پهلوی دیگر گشتن، غلتیدن
معنی غلت خوردن - جستجوی لغت در جدول جو
- غلت خوردن
- غلتیدن: پسرک تو خون خودش غلت میخورد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غلتیدن: پسرک تو خون خودش غلت میخورد. گمراه شدن اشتباه کردن
لطمه خوردن، سیلی خوردن، تپانچه خوردن، برای مثال در شهوت نفس کافر ببند / وگر عاشقی لت خور و سر ببند (سعدی۱ - ۱۶۶) ، زیان دیدن و شکست خوردن در کسب و کار
غلتیدن چیزی مدور غلت خوردن
سیلی و چک خوردن
شنا کردن، غوطه خوردن
غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن
جایزه گرفتن عطا گرفتن
بهانه تراشیدن عذر خواستن، تعلل ورزیدن، عذر خواستن، تعلل ورزیدن
گیاه خوردن، خوردن خوردن علف، غذا خوردن، خوردن طعام (مطلقا)
خوردن طعام خوردن خوردن
غم خوردن اندوه بردن، غم و اندوه را در دل پنهان داشتن و اظهار نکردن
افسوی خوردن حسرت بردن
غلتیدن چیزی مدور و جز آن
فرو رفتن در آب غوطه زدن سر به آب فرو بردن انغماس، غرق شدن
رشک بردن، حفظ ناموس کردن
طعام لذیذ خوردن
вызывать
verursachen
спричиняти
powodować
causare
veroorzaken
कारण बनाना
menyebabkan